آتشی افکنده ای در تارو پودم ای صنم
چون سپند روی آتش رقص آتش می کنم
بند بند قلبم از هجر وصال تو گسیخت
در بدست آوردن ات عالم به آتش می زنم
روی زردم زآتش عشق تو سرخی ها گرفت
سینهء پر عشق را مملو ز آتش می کنم
من نمی دانم که روز وصل کی ممکن شود
نیک دان آن روز من جانم به آتش می زنم
آتشی افکنده ای در تارو پودم ای صنم
شعر می گویم ولی توصیف آتش می کنم
عشق تو بهترین هدیه خداست